|
مرد کوچک من بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام
|
[ چهارشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 13:10 ] [ ]
[ ]
[ شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 21:39 ] [ ]
[ ]
امروز روز توست كه غايت بينهايت مهرباني هستي،
تو بودي كه سبد سبد شعرت همراه لحظههاي تنهايي من بود. بياد و دست دلم را دوباره به دست بگير. ميخواهم امروز در هواي تا ابد پاكت روحم را صيقل دهم، ميخواهم امروز در برابر چشمهاي هميشه زلالت سجده كنم، عطر دستهاي تو را هنوز در ميان نوازش گيسوانم ميبويم. تو نگاه عاشقانه باران به زميني، نگاه سبزي به سلام گلها تو رويش اميدي در كوير نااميديها تو شايستهترين دليل دوست داشتني هواي دلم امروز در هواي تو بال و پر ميزند " مادرم روزت مبارك" پ.ي1: اين روز خجسته را به مادر مهربانم، مادر آقاي پدر، مادربزرگ عزيزم و تمام مادران پاك سرزمينم شاد باش ميگويم و براي همه از درگاه خداي مهربان تني سالم آروز مندم و بر دستان مهربانتان بوسه ميزنم. پ.ن2: تبريك صميمانه و ويژه هم خدمت تمام دوستان و مادارن محترمي كه به اين خانه كوچك رفت و آمد ميكنند. شادمانهترين شادباشهاي ما را بپذيريد.
[ جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 10:16 ] [ ]
[ ]
[ سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 15:0 ] [ ]
[ ]
[ شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 20:32 ] [ ]
[ ]
[ شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 15:10 ] [ ]
[ ]
[ شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ ] [ 20:20 ] [ ]
[ ]
|
درباره وبلاگ  آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم... اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد ...و امروز حسی در من پنهان است؛ مرور میکنم گذشته را؛ روزها، شبها و ثانیه هایش را... می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرینتر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند. بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود. خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست "گراهام گرين" |
