|
مرد کوچک من بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام
|
حتما دلايل علمي زيادي براي آفت دهان وجود خواهد داشت، كه ميشه با راهكارهاي مناسبي با حدودي از بوجود آمدنش جلوگيري بكنيم اما من علت اصلي شايع براي آفت دهاني در بچهها رو زماني متوجه شدم كه سپهر با هيجان زيادي مياد و ميگه ماماني ببين، ببين من آفت زدم و در حالي كه لب پايينشو برميگردونه يك نقطه سفيد كوچولو رو لثه خودنمايي كرده، منم از اونجايي كه تجربه تلخ آفت دهاني برام دور از ذهن نيست سعي ميكنم با بروز احساسات لطيف مادرانه مرهمي باشم اما سپهر ميگه: ولي ماماني من خيلي خوشحالم كه افت زدم و قيافه متعجب من وادارش ميكنه كه بگه آخه دارم بزرگ ميشم! پس من چه شخصيت بزرگ و مهمي هستم كه معمولا روزهاي زيادي از سال با اين پديده دردآور كه نه زجر آور دست و پنجه نرم ميكنم و يقينا زماني كه بار مسئوليتهاي رنگارنگ داخلي و خارجي بيشتر از هر زمان ديگري بر روي شانههاي من خودنمايي ميكنه بيش از پيش ميتونم به بزرگي خودم واقف بشم! تنها شش ماه براي رفتن به كلاس اول فرصت داره اما هنوز از لق شدن و افتادن دندونش خبري نيست، البته فك ميكنم بيشتر از افتادن دندان نگران جايزه فرشته مهربون باشه! با اين شعر بهاري چطورين؟ موسم فصل بهاران شده است چلچه بازهم مست و غزل خوان شده است سرخوش از لحظههاي فروردين روزهاي بي مثال فروردين چيده مادر سفره اي هفت سين همچو سالهاي نادر پيشين دسته دسته گلهاي رنگارنگ زرد و سبز و آبي و هم سرخ رنگ رقص پروانهها تماشاييايست لحظه لحظه از بهار روياييايست در هوا بوي سوسن و سنبل روي شاخهها خوش نواي هر بلبل شرشر آب از آبشار ميآيد لحظه سبز تحويل سال ميآيد + قرار نيسي وقتي صدامون به گوش كسي نميرسه ارتفاع نردبان صدامون بره بالا...!!
[ شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۱ ] [ 19:17 ] [ ]
[ ]
|
|