مرد کوچک من
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام               
قالب وبلاگ

 

آمدي، اي مهربان‌تر از خورشيد من

جان من بايد فداي تو شود اي جان من

خنده‌ات ريزش شعر ناب عاشقانه‌است

چشم تو سرزمين سبز قصه‌هاي من

صبح من با تو طلوع مي‌كند

اي تماشايي‌ترين درياچه احساس من


ادامه مطلب
[ دوشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۰ ] [ 15:25 ] [ ] [ ]
[ یکشنبه یکم خرداد ۱۳۹۰ ] [ 19:56 ] [ ] [ ]
[ دوشنبه هفتم دی ۱۳۸۸ ] [ 8:55 ] [ ] [ ]
[ دوشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۸۸ ] [ 15:23 ] [ ] [ ]
[ دوشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۸۷ ] [ 10:16 ] [ ] [ ]
[ دوشنبه سی ام دی ۱۳۸۷ ] [ 10:45 ] [ ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم... اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد ...و امروز حسی در من پنهان است؛ مرور میکنم گذشته را؛ روزها، شبها و ثانیه هایش را... می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرین‌تر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند.
بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود.

خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست "گراهام گرين"
برچسب‌ها وب
امکانات وب