مرد کوچک من
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام               
قالب وبلاگ
هيچ شكي در اين نيست كه ارتباط بيشتر و موثرتر بين والدين با اوليا مدرسه هم در بهبود كيفيت درسي موثره و هم در تربيت و نظم و انظباط بچه‌ها اثرگذاره، كسي نمي‌تونه اثرات خوب و به يادموني كارت‌هاي آفرين دهه 60 رو ناديده بگيره كه چه اثر معجزه‌آسايي داشت و تا چند وقت مايه فخر و غرور بچه‌ها توي كلاس و مدرسه بود، بعدها مد شد و اسم ماه و ستاره براي تشويق بچه‌ها به ميون اومد كه هرچي ماه و ستاره بيشتر تشويق‌ها هم بزرگتر و بهتر! اگه بخوايم به چشم خاطره به اون سالها نگاه كنيم مدت زيادي از سپري شدنش نمي‌گذره و همچنان برامون زنده و پررونقه اما اگه بخواهيم به چشم تقويم و روزشمار به روزهاي گذشته‌مون نگاهي بياندازيم ميشه كم‌كم و كم‌كم نزديك شدن ردپاي فراموشي رو به هر كدام از اون روزها ديد كه سعي داره با پاشيدن غبار خاكستري رنگش اون روزها رو كمرنگ و كمرنگ‌تر كنه

گفتم كه اين روزها بازار آموزش ابتدايي حسابي تو خونمون رونق گرفته و منم پا به پاي مردكوچك سعي ميكنم هم كمك حالش باشم هم گريزي به گذشته و خاطراتم بزنم.

دفتر روزنگار براي ارتباط بيشتر بين والدين (البته فک کنم صرفا مادر) و مربي در دسترسه، يعني قرار بر اين شد كه هرگونه سئوال، انتقاد، پيشنهاد و يا هر موردي كه تو ذهنمونه كه ارتباط مستقمي ميتونه با بچه‌ها داشته باشه رو از اين طريق به مربي و يا مديريت انتقال بديم، كه خب با توجه به بهانه ضيق وقت كار خوبي به نظر مي‌رسه، اما از اونجايي كه هميشه سپهر به خاطر رودرواسي هم كه باشه از مربي بيشتر حساب ميبره و حرفاي خاله شيرين براش حجته؛ من علاوه برا تمام موارد فوقي كه براي داشتن يه ارتباط دو طرفه مثبت از اين روزنگار استفاده ميكنم و هر نكته‌اي كه به نظرم سازنده باشه يا كارهايي رو كه انجام ميشه رو منتقل ميكنم، يه استفاده شفاهي هم از اين روزنگار ميكنم و اونم اينه كه با ديدن هر گونه حركت ناشايستي  كه با تذكر و حرف و هرگونه خط و نشون كشيدن به پايان نمیرسه با تهديد نوشتن در اين روزنگار با معذرت خواهي و قول دادن مبني بر عدم تكرار ختم به خير مي‌شود! البته خدايي كارهاي خوب رو مي‌نويسم براي اينكه تشويق بشه ولي كارهاي ديگه رو فقط در حد يه گوشزد كفايت ميكنه!


این همون دفتر روزنگاره

خب از قضیه پست قبل که بیایم بیروناین روزا با حروف چینی دست و پا شکسته پسرک بدجوری روی پلاک ماشینا زووووووووم می کنیم!

مامانی یادت باشه آب زیاد خوردیا خواستی بخوابی حتما بری دستشویی وگرنه فردا صب دست گل به آب میدی! (چیزی که عوض داره گله نداره)


+ اين روزها سكوتم را در گوش تنهاييم نجوا مي‌كنم. دلم این روزها یک فال حافظ میخواهد و از آن بیشتر دلم میخواهد غزل زندگیم رو این طور بگوید: "یوسف گمگشته بازاید به کنعان غم مخور!" یا حتی "گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید" با اینکه این غزل خوارک همه فالگیرهاست اما نمیدانم چرا من همیشه از این غزل بی نصیبم! دلم برای لمس ماه از روی پنجره اتاق تنگ شده؛ این روزها بیشتر به حرفایی فکر میکنم که هیچ وقت حسابی رویشان باز نکرده بودم؛ گاهی اوقات دوست دارم حریم خودم را تنگ تر کنم اما مشکلم این است که تمام شخصیت من در یک وجب کف دستم خلاصه می شود, و هیچ چیزی نمی تواند مرا از هجوم خالی اطراف برهاند!

مخاطب خاص ندارد؛ خودم! لطفا در جمع سه نفره ما دنبال مخاطب نگردید!

++ به نظرم پاييز بدون سرماخوردگي هيچ لطفي ندارد! (البته اگر مريضش من باشم نه مرداي بزرگ و كوچك خانه)


این یکی از کاردستی هایی هست که چند شب قبل با انتخاب از وبلاگ محبوبه جوون (رها دختر پاییزی) با همکاری سپهر درست کردیم و کلی هم لذت بردیم! محبوبه عزیزم بابت ایت هنرنمایی هایی که در اختیارمون قرار میدی سپاسگزارم, هرچند دیره ولی بازم تولد رهای نازنیینم رو از صمیم قلبم تبریک میگم و مطمئنم که با وجود مادر خودساخته و فیهمی چون تو روزهای روشنی رو تجربه خواهد کرد.

[ دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۱ ] [ 22:12 ] [ ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم... اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد ...و امروز حسی در من پنهان است؛ مرور میکنم گذشته را؛ روزها، شبها و ثانیه هایش را... می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرین‌تر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند.
بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود.

خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست "گراهام گرين"
برچسب‌ها وب
امکانات وب