مرد کوچک من
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام               
قالب وبلاگ
بي مقدمه مي‌رم سر اصل مطلب، بي حاشيه، بي چون و چرا، بدون دليل سلام

رشد همه بچه‌ها باهم متفاوته، يكي زود راه مي‌افته، يكي ديرتر، يكي زود مي‌شينه يكي ديگه كمي طولش ميده، بعضيا خيلي زود سينه خيز و چهار دست و پا ميرن يكي هم مثل سپهر بدون هيچ كدوم از اينا يه دفعه راه مي‌افته، بعضيا از 5-6 ماهگي مرواريداشون يكي يكي جونه ميزنه و خنده‌هاشون تماشايي تر ميشه، اما يكي هم مثل سپهر اولين دندونش تو سن 11 ماهگي نيش ميزنه همين هم بهانه‌اي ميشه تا براي افتادن دندان‌هاي شيري و جايگزين شدن دندان‌هاي دائمي فرصت بيشتري داشته باشيم و از اينكه دندان‌هاي قوي و سالمي داره كرور كرور خدا را شاكر باشيم. اما روياي فرشته مهربون و جايزه‌هاي رنگارنگش دست از سر بچه‌ها برنميداره و هميشه كامشون رو شيرين ميكنه. شاكي بود از اينكه چرا همه بچه‌هاي كلاس يكي يكي دندوناشون داره ميافته و خودش هنوز داره با دندون‌هاي شيري همچنان قرص و محكم غذا ميخوره، كه متوجه يك موقعيت غير منتظره تو لثه‌اش ميشه اول فك ميكنه آفت زده و زودي به من نشون ميده منم با كمي دقت و معاينه متوجه شدم كه نه بابا آفت كجا بود، خود خود دندون دائمي‌شه كه از پشت دندون شيري جونه زده و خيال داره خودشو نشون بده. (حالا كه شيري‌ها جا خوش كردن ما بيرون ميايم تا جاشون رو تنگ كنيم.)  

بعدشم متوجه شدم كه دوتا دندون جلويي لق لق شدن و به همين زودي خيال افتادن دارند، براي محكم كاري با مشورت دندون پزشك به اين نتيجه رسيديم كه هنوز يكي دو هفته جا داره اجازه بديم خود دندون روال عادي رو طي كنه و در صورت طولاني شدن اونا رو به دست انبر دندان پزشك بسپاريم.


"یک پنج شنبه زمستانی"

[ شنبه پنجم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 19:11 ] [ ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم... اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد ...و امروز حسی در من پنهان است؛ مرور میکنم گذشته را؛ روزها، شبها و ثانیه هایش را... می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرین‌تر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند.
بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود.

خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست "گراهام گرين"
برچسب‌ها وب
امکانات وب