مرد کوچک من
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام               
قالب وبلاگ

همه از سپهر ميخواستن كه براشون دعا كنه، چون بار اولش بود كه شيريني زيارت رو از نزديك تجربه ميكرد و مرد كوچك از اين همه درخواست غرق شادي ميشد، چون مطمئنا خودش هم خواسته‌هايي داشت كه در روزهاي زيارت با آقا در ميون بذاره و از نزديك شاهد اجابت دعاهاش باشه. خوشي‌ها و لذت‌هاي اين سفر با وجود همسفرهاي شاد و مسئوليت پذير و در عين حال جدي خاطره‌هاي بيشتري از خودش به جا گذاشته.  مسير رفت و برگشتمان با قطار با دو كوپه ديوار به ديوار، مدت زمان اقامتمان در سوئيت و از همه ماندگارتر لحظه‌هاي ناب دعا در حريم امن رضوي و خواندن دعاي كميل . خاص بودن اين سفر به زنانه بودن وبچگانه بودنش برمي‌گردد. اينكه هفت مادر به همراه 9 فرزند به مدت سه روز دور از همسر تمام مسئوليت را به جان بخرد و بچه‌ها از هيچ تلاشي براي باهم بودن بيشتر و بازي‌هاي جسمي حركتي دريغ نكنند و همين ضريب دعوا و گلايه‌ها را بالا ميبرد اما چيزي از توان جسمي آنان براي آسايش و استراحت كم نميكرد. خلاصه كلام اينكه دلت را يك جايي در گوشه ايران جا ميگذاري و برمي‌گردي بدون خدا حافظي به اميد سلامي دوباره

این عکس: "بر عکس ما جوان خواهد ماند"

[ جمعه دوم خرداد ۱۳۹۳ ] [ 11:9 ] [ ] [ ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم... اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد ...و امروز حسی در من پنهان است؛ مرور میکنم گذشته را؛ روزها، شبها و ثانیه هایش را... می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرین‌تر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند.
بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود.

خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست "گراهام گرين"
برچسب‌ها وب
امکانات وب